آرمانآرمان، تا این لحظه: 17 سال و 25 روز سن داره

آرمان روان

آرمان مریض شده

آرمان جون یکی دو هفته ست که مریضه. غدد لنوافی زیر گردنش بخاطر سرماخوردگی و عفونت متورم شده. اول می خواستن بیمارستان بستریش کنن. اما بعد از آزمایش خون به دادن شربت سفالکسین اکتفا کردن. حالا پسرم شیشه دوم سفالکسین رو داره می خوره. خیلی ضعیف شده. اما هنوزم شیطونه. یک هفته هم مهد کودک نرفته. خدا کنه همه بچه ها همیشه سالم باشن. ...
1 دی 1390

آرمان عاشق کارتون

آرمان جون عاشق دیدن کارتونه. اگه ولش کنی صبح تا شب کارتون نگاه میکنه. یه کیف بزرگ پر از سی دی داره. تو اتاقشم تلویزیون و میز و دم و دستگاه خودشو داره. هر جا هم میره باید چند تا سی دی با خودش ببره. سی دی های مور علاقش مک کوئین، پلنگ صورتی، پت ومت، گوسفندها و بن تنه.     ...
1 دی 1390

آرمان گوش گوشي

آقا پسر لوس ما عاشق اينه که موقع خواب گوش من يا باباشو تو دستش بگيره. وقتي هم که گوش ميخواد ميگه گوش گوشي. حتي اجازه نميده که من گوشواره تو گوشم بکنم. چون اينطوري آقا راحت نيستن. تازه بعد از مرحله گوش مرحله پشت خارون -يعني اينکه کمرشو بخارونيم- شروع ميشه. خلاصه تا پسر ما بخواد بخوابه بايد چندين مرحله رو پشت سر بذاريم. ...
15 آذر 1390

آرمان لوس مامان

ديشب آرمان از بس شيطوني کرده بود و خسته شده بود ساعت 7 شب تو راه خونه مامان جون و باباجونش تو ماشين خوابش برد. موقع برگشتن دلمون نيومد از خواب بيدارش کنيم و قرار شد همونجا بمونه. ولي ساعت 5/12 با صداي زنگ خونه از خواب پريديم. بله پسر ماماني از خواب بيدار شده بود و بهونه خونه رو گرفته بود. از بس گريه کرده بود چشماش سرخ شده بود. وقتي ازش پرسيدم چرا اونجا نموندي با بغض جواب داد آخه تو رو ميخواستم. اميدوارم در آينده هم مامانشو بخواد. ...
5 آذر 1390